به اقامتگاه بومگردی «خانه برزک» خوش آمدید. اینجا خونه خودتونه و بفرمایید با چای تازه دم خستگی راه رو در کنید. بعد از استراحت و کمی گپ و گفت اگر دوست داشتید طعم خوراکهای محلی منطقه کاشان رو بچشید، میتونید به لیست خوراکهای ما سر بزنید. حیفه تا اینجا بیاید و غذای کاشونی و برزکی نخورین. ما معتقدیم، قیمه و قورمه سبزی رو خیلی جاها خوردین، ولی «گوش لوبیاب» رو که تو شهر شما نمیپزن. پس بیاید و ببینید در منطقه کاشان مردم چه طعمهایی دارن. نخورین از دستتون رفته، از من گفتن!
ما دوست داریم خاطره خوبی از برزک با خود سوغات ببرید، پس سعی میکنیم شرایط خانه را بگیم تا کنار هم لحظات خوبی داشته باشیم:
اینجا خانه ما است و در زمانی که مهمان ما هستید ممکن است مهمانان دیگری نیز در خانه حاضر باشند. همسایگان و دوستانمان نیز گاهی به ما سر میزنند. حیاط، محل دورهمنشینی و گپ و گفت همه مهمانان است.
برای مراعات حال همسایگان و سایر مهمانان، از شلوغی، به ویژه در ساعات دیرهنگام شب، یا صبح زود بپرهیزید.
کشیدن قلیان، مصرف نوشیدنیهای الکلی و مواد مخدر در خانه برزک، مجاز نیست.
برای احترام به سایر مهمانان، در فضای داخلی اتاقها سیگار نکشید. در حیاط زیرسیگاریهایی قرار دارد که میتوانید تهسیگارتان را در آن بیاندازید. ما برای جلوگیری از آلودگی خاک، تمامی تهسیگارها را در بطری جمعآوری میکنیم.
ما تلویزیون نداریم! سعی میکنیم کنار هم تجربیات و خاطراتمان را به اشتراک بگذاریم و یا بازی کنیم. تعدادی بازی در قفسه بازیها در حیاط قرار دارد که میتوانید از آنها استفاده کنید. لطفا پس از استفاده آن را در قفسه قرار دهید.
با توجه به شرایط حساس فعلی، ضمن عرض پوزش، از شما میخواهیم برای ماندگاری فعالیتهای خانه برزک، با رعایت پوشش در محیطهای عمومی، به حساسیتهای اعتقادی و اخلاقی جامعه محلی احترام بگذارید.
به دلیل مسائل بهداشتی، ملاحظات قانونی و عمومی، همراه داشتن حیوان خانگی، داخل باکس یا در حیاط امکان پذیر است. با توجه به حساسیتها، خواهشمندیم از پیادهروی با حیوان خانگی در داخل برزک پرهیز کنید.
برای برپایی آتش، با هماهنگی، از مکان ویژه آن استفاده کنید.
در صورت نیاز میتوانید از یخچال آشپزخانه برای نگهداری مواد غذایی استفاده کنید. برای پخت یا گرم کردن غذا هم با هماهنگی میتوانید از آشپزخانه استفاده کنید.
ما زبالهها را تفکیک میکنیم. زبالههای ارگانیک شامل مواد غذایی، برای مصرف خوراک حیوانات به دامداران داده میشود. زبالههای غیر ارگانیک یا باز استفاده شده و یا به بازیافت تحویل میشوند. برای همین از شما میخواهیم که برای حفاظت از محیط زیست زبالههای خشک (کاغذ، پلاستیک و شیشه) و تر (مواد غذایی) را جدا کنید.
اگر دوست داشتید میتوانید زبالههای ترتان را برای ما بیاورید تا برای خوراک دام استفاده شود. اگر زبالههای ارگانیک را خشک میکنید، فقط پوست تخممرغ را جدا خشک کنید، چون ممکن است بوی نامطبوعی داشته باشد. برای جلوگیری از آبدار شدن و تولید بوی نامطبوع از قاطی کردن تفاله چای خیس با دیگر زبالهها خودداری کنید.
در طول سالها تلاش کردهایم زباله کمتری تولید کنیم. برای این کار از خرید مواد بستهبندی و استفاده از ظروف یکبار مصرف پرهیز داریم. از شما هم میخواهیم وقتی به خانه برک میآیید از آوردن مواد غذایی با بستهبندیهای یکبار مصرف و یا ظروف یکبار مصرف اجتناب کنید.
در اتاق گل محمدی فروشگاه محصولات دستی و محلی دستافرید قرار دارد. اگر دوست داشته باشید، میتوانید محصولات تولیدی برزک را از فروشندگان محلی تهیه کنید. خرید شما از دستافرید یا فروشندگان محلی، موجب کارآفرینی و ماندگاری صنعتگران خواهد شد.
از هر گونه پیشنهادی برای بهبود شرایط خانه و تجربه بهتر شما در اقامت در خانه برزک استقبال میکنیم. در صورت مشاهده هرگونه خرابی یا نقص، پیشامد غیرمنتظره یا هر مشکلی در خدمات، آن را با ما در میان بگذارید.
برزک شهر امنی است، اما برای آرامش فکریتان هنگام خروج از خانه در اتاقتان را قفل کنید.
اگر به چیزی احتیاج دارید و یا اگر هر سوالی دارید، به ما بگویید. اگر در حیاط و آشپزخانه ما را پیدا نکردید، در اتاق کوه مستقر هستیم.
خوراکهای خانه برزک خوراکهای منطقه کاشان است و تا جای ممکن از مواد غذایی محلی و تازه تهیه میشوند. اگر فقط برای خوراک مهمانمان هستید، بهتر است یک روز زودتر هماهنگ کنید.
در هر روز با هماهنگی برای همه مهمانها یک نوع و اگر تعداد زیاد باشد دو نوع خوراک آماده میشود.
منوی خوراکهای گیاهی ما منوی متنوعی است، پس اگر گیاهخوار هستید، نگران نباشید.
ساعت هر کدام از وعدهها با توجه به شرایط همه مهمانها هماهنگ میشود، پس اگر ملاحظه خاصی دارین بهمون بگین.
ما ساعت ورود و خروج نداریم، کافیه زودتر بهمون بگین، تا بتونیم با مهمونای دیگه شرایط اتاق رو هماهنگ کنیم.
میخواهم داستان خانه برزک را از چندین سال پیش بگم. از وقتی فقط یه خونه بود و ما بهش میگیم خونه قدیم. همه چیز از همین خونه کوچولو که یه حیاط داره قد یه غربیل شروع شد. خونهای که تو یه کوچه بنبست پیچ در پیچ به حال خودش رها شده بود و پس از رفتن عباسقلی گیوه دوز، دیگر درش رو کسی نکوبیده بود و یواش یواش گذر زمان را یارای تحملش نبود. تاق قوسی و خشتی از میان تهی شده بود و گلهای لابلای تیرهای چوبی را برفهای سنگین زمستانه شسته بود. شاید اگر چندسالی دیگر گذشته بود و شاید اگر در کوچه بنبست گیر نیافتاده بود، امروز خبری از این تنها تاق قوسی خشتی زیبای منطقه کوهستانی کاشان نبود
سال ۸۸ بود که عمو اکبر رضوانیان این خونه رو خریداری کرد. مرمت این خانهها در آن سالها یکی داستان است پر آبِ چشم. بازسازی برخی بخشها دوباره و سهباره انجام شد. شاید هیجان انگیزترین بخش خانه همون اتاقی هست که بهش «اتاق سرا» میگوییم. سرا خودش سه اتاق با فضاهای نیمه مجزا است. اتاقی که در نگاه اول تاق قوسی زیبایش خودنمایی میکند و پس از آن نردبانی که به «اتاق چله خانه» در طبقه دوم میرود. همین نردبان خودش جاذبهای خاص برای کودکان است و برای ساعتها و بلکه روزها با این نردبان بازی میکنند. دیوارهای پهن اتاق سرا، عایق خوبی در برابر گرما و سرما است و «اتاق پستو» با آرامش و سکوتش میتواند شما را از هیاهوی دنیا به دور نگه دارد، موبایلتان هم نمیتواند این خلوت را برهم بزند. به یاد سهراب یکی از اتاقها با دو در جذاب که به کوچه بن بست باز میشوند، با سقفی بلند و نوری که از ابتدای سحرگاهان خودش را به درون میکشد، «آبی» نام گرفت. از کنار آبی پلههایی بالا بلند بر جلو خان منظرتان است. پیش از آنکه در بگشایید، بر تختگاه ایوان جلوهایست با رخساری که باران و زمزمه است. اینجا میتوانید باغ و کوه و آسمان را به نظاره بنشینید. خانه مرمت شده اکنون دلبری میکند. آرش نورآقایی در دیدارش از برزک، خانه را پسندید و شد دومین عضو این خانه، اما آرش را یارای ماندن در یکجا نبود
خانه برای چندسالی منتظر بود تا نفس زندگی دوباره به دمش بدمد. مسعود و لادن، خسته از زندگی تهران و هیاهویش، درش را گشودند
هیاهوی زندگی در این خانه کوچک هر هفته میپیچید و اتاق بالاخانه به کتابخانهای مجهز شد . شبهای چله کوچیک زیر کرسی، کتاب خوانده میشد و برف میبارید. هنگام خواب هم آتشدان چوبی اتاق سرا، گرمایش را بر صورتها میدواند. مسعود و لادن برایسالها خانه قدیم را رونق دادند و دود آشپزخانه کوچکش را بلند کردند. حالا دیگر خانه عباسقلی روحانی، «خانه روحانی برزک» نامیده میشد
از پنجره بالاخانه، حیاط خانه جدید و درخت شاتوتش خوب دیده میشود. برای سالها نظارهگر حیاط و زندگیش بودیم. عمو اسداله کمتر در حیاط اما دیده میشد. پای دار قالی گره مینشاند تا این هنر دیرین نفس بکشد. در همیشه باز خانه، عابرین را به درون، به تق تق کوبش شانه بر چله و قل قل سماور اتاق قالیبافون میخواند. درست است که عمو اسداله همیشه در پای دار قالی بود اما خبرهای ناب برزک را از عمو اسداله باید میشنیدی. او تا واپسین روزها همچنان بافت. گذرش در حیاط کمتر شد و درخت کهنسال شاتوت چشم انتظارتر از همیشه، کسی برایش آبی نمیفشاند
خانه عمو اسداله کمی بعد از فوتش به مجموعه خانه روحانی برزک افزوده شد، که ما بهش میگیم خانه جدید. این روزها همزمان بود با زمانی که مسعود و لادن دوباره در چاله تهران گرفتار آمده بودند و عزم بازگشت کردند. باز خانه ماند و دو یار دیرینش عمواکبر و آرش. با وجود خانه عمو اسداله حالا یه درخت هم اضافه شد البته بزرگتر از یه چوب کبریت. درخت شاتوت در میان حیاط با عمری بیش از یک قرن، سایه خود را بر کل حیاط گسترانیده است
روزی از روزهای خرداد ۹۷، ما دوتن، ترگل و مسعود، در میانه راه شیراز شبی در کاشان و در خانه نقلی بودیم. عمو اکبر دام گسترد و ما هم از خدا خواسته در کمند خانه برزک گرفتار شدیم
اتاق قالیبافون عمو اسداله، به یادش «اتاق قالی» نامیده شد. اتاق دیگر با دری به روی درخت شاتوت، «اتاق شاتوت» نام گرفت. اتاقی در بالای پلهها، با پنجرههایی به خیابان اصلی و با چشمانداز کوه، «اتاق کوه» نام گرفت که اکنون مقر ما (ترگل و مسعود) است و از پلههای چوبیش هیاهو یا آرامش حیاط را مینگریم. و یک اتاق دنج و مخفی درست در ورودی خانه، «اتاق گل محمدی» برای گلهای محمدی برزک
شاید حضور پررنگ ما از مهر ۹۷ شروع شد. اولین زمستان سرد برزک خوب به دلمان نشست. هر چند سال ۹۸ نه خوب شروع شد و نه خوب تمام شد و هنوز هم در پریشانی و نااطمینانی از آینده به سر میبریم، اما روزهایی خوب و به یادماندنی در خانه برزک بر ما و مهمانانمان گذشته است
خانه برزک اکنون غیر از عمو اکبر و مرضیه، آرش، مسعود و ترگل، میزبانی دیگر دارد. صمد (برادر ترگل) امروز اصلیترین فرد حاضر در خانه است و هر روز طرحی نو در میافکند
ما بر این باوریم که خانه برزک باید آهسته و پیوسته راهش را بیابد. در این راه بسیاری به ما کمک کرده و میکنند. از مهمانانی که به خانه ما میآیند و ما از آنها و تجربیاتشان میشنویم. از برزکیهایی که امروز بخش جدایی ناپذیر این خانه هستند و از آنها میآموزیم و گاهی تجربههایمان را با آنها به اشتراک میگذاریم. هر چند در ابتدای راه هستیم و هنوز در حال ساختن، اما اگر دوباره به خانه ما بیایید، برایتان حرفی جدید داریم
اگر به خانه برزک میآیید، نرم و آهسته بیایید
از اونجایی که من برزکی نیستم از زهرا جهانی پرسیدم؛ یلدا تو بزرک چجوری بوده؟ البته نقل این رسوم از زبان خود زهرا لطف دیگهای داره، ولی اینو بذارین به پای تنبلی من، تو مستند کردن صوتی و تصویری
اما حکایت شب یلدا تو برزک
مثل همه جاهای دیگه تو برزک هم کوچک و بزرگ شال و کلاه میکنن که برن خونه پدربزرگ و مادربزرگ. دونههای سفید برف از آسمون میباره، پدر چراغ بادی (فانوس) رو دستش گرفته و راه رو روشن میکنه، بچهها هم به دنبال جای پای بزرگترا راه میان و سرما نوک دماغ و گونههاشون رو گل انداخته. هنوز در خونه باز نشده که از لابلای پای بزرگترا خودشون رو زودتر از همه میرسونن به کرسی و تا گردن میرن زیر لحاف. هنوز انگشتاشون توان دست بردن به خوردنیهای توی مجمع مسی رو نداره
برزک سیب داره، اونم رنگ به رنگ، گلابی داره تو اندازههای مختلف، آلو، زردآلو و هلو داره به شکلای مختلف. به اینا اضافه کنین میوههایی که مادربزرگ از اول پاییز با «بَند» چیده تا بتونه نخ گُلوشون کنه و از سقف آویزون کنه. ریسههای انار، تُرشه، سیب ترش و انگور از سقف میان پایین برای طولانیترین شب سال که قراره با این خوردنیها روسیاهیش بمونه برا ذغال. از گردو، نخودچی، برگه زردآلو و قیسی هم نباید غافل باشیم و البته جوزقند که نمیشه از شیرینیش برای این شب گذشت. اما پای داستان بزرگان، تخمه است؛ «گُل آفتاب» و «کدو». چیک و چیک شکستن تخمه و پدربزرگ صحبتش گُل انداخته، داستان جمع کردن هیزم زمستون از دشت و بار سنگینی که به این سادگی به ده نمیرسه، و خواجه خِضر که میاد کمک! داستان عاشقی پدربزرگ و فراق یار در سربازی و
کوچههای خالی و تاریک و سرد که از برف پر میشن. کرسی گرم و خوردنیهایی که کودکان دل از آن نمیکنن، سقلمه مادر و چشم غره پدر
تو آتیش زیر کرسی، بادیه مسی آبگوشت «گوشت و نخود و لوبیا» میجوشه. سهم هر کس یک ملاقه آبِ گوشت و تکهای چربی که درونش سرگردان توی کاسه چینی. عطر دل انگیز و نگاههای منتظر، مردان به نوبت گوشت میکوبند. هوش از دل همه رفته است که سبد نان محلی میرسد. حالا لپهای ورم کرده و لقمههای بزرگتر از دهان
طولانیترین شب سال باشد و دوبیتی عاشقانه نباشد؟
سر کوی بلند داشتم درختی
به پایش می نشستم گاهِ وقتی
شمال آمد درخت از ریشه برکند
که من اقبال نداشتم هیچُ وقتی
اگر مردیم بمیریم هر دوتامون
بسازن قبر جفتی از دو تامون
شب از نیمه گذشته و چشمها گرم شده. حالا وقت رفتن است اما برف بی امان و کوچههای سفید پوش. «کَته» (نوعی پارو)ی پدر بزرگ را باید گرفت تا راه خانه باز شود. دوباره دست و پاهای یخ زده و لپهای گل انداخته و دوباره کرسی
برزک به سبدهایش شهره بوده است. سبدهایی که شمشهایش را چوپانان از دشت به همراه میآوردند تا مردانی در روستا در هم ببافند، سبدهایی از چوب بادام یا بید. کَزوه برای خشک کردن قیسی یا میوهها، چارقال که سبد زیبایی است و بیشتر برای گذاشتن گُنداله رنگ به کار میرفته است، زنبیل که برای چیدن و حمل میوه استفاده میکردهاند، چَرگه که سبدهای بزرگی برای جابجایی علوفه حیوان بوده است، گُمبی برای نگهداری میوههای مصرفی در کنار اتاق برای آنکه از دست موش و دیگر جانوران در امان باشد و کُدینه زنبور عسل
هنوز صدای کوبش شانهها در کارگاههای قالیبافی شنیده میشود، کارگاههایی که به مزد یا به قرض یا به ثوابش در آن میبافند. زنان و مردان هنرمند گلهای شاه عباسی پیچان و رقصان را در بوم قالی کاشان مینشانند. جلوه رنگ و نقش که در قاب حاش باریک و حاش پهن قالی محصور شده است و خانههایی که هر روز از این نقشها خالیتر میشوند
تنها بافنده گلیم برزک هم دار گلیمهای دورنگ سیاه و سفید را به آن امید که جوانی هنرش را برای آیندگان به سوغات ببرد، برپا میدارد. از دیگر هنرهای این دیار چادرشب بافی و گیوه دوزی بوده که امروز خاطرهاش در اذهان مانده است
از سوغاتهای دیگر این دیار جوز قند است که پوشه زردآلو، قیسی یا اَلگ را با شکر مخلوط کرده و در میان انجیر، گلابی یا زردآلو مینهند و هر یک با قالبی فراخور شکل میگیرد. آفتاب کمتوان پاییز بر سینیهای پر شده میتابد تا دلمشغولی شبهای زمستان را آماده کند
پوشه: هستههای نیم شده زردآلو یا اَلگ که تلخیش را میگیرند و خرد میکنند
اَلگ: نوعی از هلو
در برزک انواع مختلفی از سیب پرورش مییابد، سیب گلاب، مَوالی، سفید، شکره، تُرشاله
در برزک انواع مختلفی از گلابی پرورش مییابد، گُنجونی، اَمرود، گلابی، تُرشه، حُسینی
گویش مردم برزک مانند بسیاری از شهرها و آبادیهای منطقۀ کاشان، بازمانده از زبان پهلوی است که خود بر جای مانده از زبان ایران اشکانی و هخامنشی است. این زبان که به زبان راجی معروف است، در حال حاضر توسط عدهای از مردم تکلم میشود
منبع: آثار، اسناد و کتیبههای تاریخی برزک، محمد مشهدی نوش آبادی، پژوهش نامه کاشان، شماره یکم، ۱۳۹۱، ص ۳۱-۵۹
زندگی مردم شهر و آداب و رسومشان با اعتقادات مذهبی گره خورده است. مراسم مختلفی در ماه محرم برگزار میشود. عصر روز ششم محرم، سفره برکت، از محصولات خشکبار درختی مانند گردو، بادام، فندق، برگه زردآلو، برگه قیسی، برگه اَلگ، پوش خوشه در مسجد محله مصلی پهن میشود که پس از روضه خوانی بین مردم پخش میشود. در شب تاسوعا نانی میپزند که که به آن نان عباسعلی گفته میشود. نانی که آردش با شیر خمیر میشود و رویش دانههای مختلفی مانند سیاهدانه یا تخم خرفه میریزند
در روزهای تاسوعا و عاشورا و ۲۱ام رمضان، نخل تاریخی شهر بر دوش مردان از مسجد جامع به زیارت برده میشود. نخلی که به صورت موروثی هر پایهاش به یک خانواده تعلق دارد. در کنار نخل، علمهایی که با چوب درست شدهاند و پارچههای نذر شده به آن بسته شدهاند حمل میشود
یکی دیگر از رسمهای برزک، آوازخوانی بچهّها در شب نیمه رمضان است که برای نیازمندان پول یا خوردنی جمع میکردند، میخوانند
امشب شب نیمه است که ما مهمانیم، هاها
بر ما حرجی نیست که طفلانیم، هاها
تنباکو رو گل نم کن، هاها
آتش بر سرش جمع کن، هاها
تا ما بکشیم دودی، هاها
آواره شویم زودی، هاها
بعد ۷ آیه اول سوره شمس رو میخونن و در پایان هر آیه هاها
مشهدیش کن، آمین
کربلاییش کن، آمین
هر چند برزک از نزولات آسمانی کم بهره نیست، ولی به زمان کم آبی و به ویژه در تابستان آش باران نذر آسمان میکردند و در باغ میپختهاند
اما پر طمطراقترین مراسم برزک، عروسیشان بوده که چندین روز به طول میانجامیده است. قبل عروسی، یک زن و یک مرد از طرف عروس و یک زن و یک مرد از طرف داماد برای دعوت به خانهها سر میزدهاند و «طلبون» عروسی میکردهاند. گاهی لازم بوده تا چندین بار برای طلبون به در برخی خانههای بروند تا به شرکت در عروسی راضی شوند. روز قبل از عروسی، خرید بازار بوده و هر یک از طرفین برای عروس یا داماد لباس و کفش و چیزهای دیگر میخریدهاند
روز عروسی خانواده داماد خریدها را طبق بر سر تا خانه عروس میبردهاند. گاه تا ۱۵ طبق برای عروس هدیه برده میشده. یکی از این طبقها حنای عروس بوده است. خانواده عروس با اسفند به استقبال آمده و مهمانان با شیرینی و ناهار پذیرایی میشدهاند. عصر همان روز عروس به حمام برده میشده و در این مدت در سربینه حمام بساط ساز و پایکوبی برقرار میشده است. حنای سر عروس تا زمانی که حناشورون داده نشود، شسته نمیشود. به هنگام بیرون آمدن هم باید ماد داماد به عروس تو کفشی بدهد تا عروس پای در کفش کند. قبل از تاریکی عروس را با دایره و تمبک به خانه داماد میبرند. داماد و پدر داماد برای استقبال میآیند و عروس تا پانداز نگیرد در خانه داماد وارد نمیشود. به رسم حیوانی قربانی شده و همه مهمانان وارد خانه داماد میشوند که مراسم شادی تا پس از شام و پاسی از شام ادامه دارد
دو روز پس از عروسی «داماد برون» است که داماد به خانه عروس میرود و هدایا از طرف خانواده عروس به وی داده میشود. روز که «جاخالِگی» نام دارد، مهمانی در خانه عروس برپاست که پس از پذیرایی یکی از بزرگترها با یک بشقاب دور میگردد و هدایا را جمعمی کند. این هدایا را خانوادهع عروس در دستمالی پیچیده و پس از آنکه عروس همان شب به خانه خودش آمد به وی میدهند
امروز کمتر کسی را میبینی که پوشاک سنتی بر تن داشته باشد، اما به همت مدیر موزه مردمشناسی برزک این پوشاک اکنون احیا شده و برای برخی مراسم استفاده میشود
لباس مردان شامل تنبانی راسته با دمپای گشاد از جنس دویت یا تترون به همراه پیراهنی عمدتا سفید از جنس پنبه که یقهاش روی شانه با دکمهای بسته میشده است. روی این پیراهن قبایی بلند از جنس کرباس به رنگ مشکی یا آبی کمرنگ می پوشند. کلاه نمدی تکمیل کننده پوشش مردان برزکی بوده است
زنان لباسهایی رنگارنگ داشتهاند، دامنهایشان دو تکه بوده، دامن زیرین که مُدام نام دارد، دامنی بلند و چیندار به رنگ مشکی یا گلدار بوده و رویش شلیتهای با رنگ متفاوت میپوشیدهاند. پیراهن زنان که روی دامن قرار میگیرد، گلدار با زمینه سفید بوده است و یک جلزقه بیشتر از جنس مخمل و به رنگ قرمز، سبز یا آبی مزین به یراق طلایی تکمیل کننده لباس است. پوشش سر هم چارقدی سفیدرنگ که زیر گلو بسته میشده است. هنگام کار هم پارچهای چادر شب به کمر میبستهاند. چادری که برای بستن بچه به پشت هم به کار میرفته است
خانه تاریخی قادری در دو طبقه با حیاطی دراز و باریك از شمال به جنوب موزه مردمشناسی برزک را در خود جای داده است. موزهای که بیشتر اشیایش توسط مردم اهدا شده و معرف فرهنگ و نحوه زندگی و کار ساکنینش بوده است. در این موزه از در و سردر تاریخی مسجد جامع از قرن هفتم ه.ق، قرآن دستنویس صفوی، کتیبههای چوبی سقف مسجد جامع منقش به آیات خوشنویسی شده قرآن و نقاشی، سکههای قاجاری، قبالههای دستنویس خرید و فروش و ازدواج، تا ابزار و ادوات کشاورزی، وسایل خانه، پوشاک و انواع مشاغل یافت میشود. به همت مدیر موزه آموزش هنرهای سنتی مانند قالی بافی، گلیم بافی نیز در این مکان برگزار میشود
محلهها
:برزک هفت محله دارد
محله سَرگاوَل: سرگاول مینامندش چون در گذشته محل چرای گاوها بوده است در چمنزارانش
محله درب مسجد جامع: این محله در پای تپه قلعه، از جمله قدیمیترین محلات برزک است و نشانش مسجد جامع که سردر و درب قدیمش در موزه جای گرفتهاند
محله درب زیارت: این محله به یمن قرار گرفتن در نزدیک زیارت سراجالدین بن موسیبن جعفر، به این نام خوانده میشود. امامزادهای که واجبالتعظیم است
محله مصلی: در این محله نمازگاه برزک قرار دارد که نمازهای جماعت بزرگ مثل نماز عیدین را در آن برپا میدارند
محله سرِدُل: این محله در کنار محله مصلی، از برای چاه آبش که محل آب کشیدن برزک بوده، به این نام خوانده میشود
محله کارگاه: عمده کارگاههای شهر در این محل قرار گرفته بوده کارگاههای عصارخونه، گلیم بافی و غیره
محله باغِسّو (باغستان): آخرین و مرتفعترین محله برزک است که باغهای برزک در آن قرار دارد
تهیه شده با همکاری زهرا جهانی
تاریخ برزک
به استناد نکات فرهنگی و همچنین آثار بر جای مانده از دورۀ ساسانی در تپه قلعه در داخل بافت مسکونی قدیمی برزک و نیز تپه قلعۀ ترشک در شمال شرقی برزک، میتوان گفت سابقۀ سکونت در این منطقه به دوره پیش از اسلام و حداقل به دوره ساسانیان باز میگردد
این منطقه در دوران اسلامی نیز از رونق زیادی برخوردار بوده است. وقفنامهها و کتیبههای تاریخی متعدد در دوران سلجوقی و به ویژه ایلخانی نشان این مدعا است. از این دوران، اسناد بسیار مهمی که هر یک در نوع خود بینظیر هستند، بر جای مانده است، از جمله سند مربوط به حفر قنات لاهلالون که یکی از چهار قنات شهر برزک است و سند مربوط به ساخت مسجد جامع در سال 705 هجری است که دولنگه در باقیمانده آن نشان از شکوهش دارد
کتیبههای متعدد، اسناد تاریخی از دوران صفوی، زندیه و قاجاری از برزک در دست است. از جمله به استناد ده سنگ قبر نفیس از دوره صفوی، در زیارتگاه سید سراجالدین، که ادعا میشود از آثار به جای مانده از این دوران است
منبع: آثار، اسناد و کتیبههای تاریخی برزک، محمد مشهدی نوش آبادی، پژوهش نامه کاشان، شماره یکم، ۱۳۹۱، ص ۳۱-۵۹